تولد سه سالگی گل پسرم
از بس که پسرمون عاشه پرچمه کیک امسالش به سفارش خودش پرچم ایران بود
البته سرود "ای ایران ای مرز پرگهر" هم توسط پسرمون اجرا شد
وای خدای من باورم نمیشه پسرمون دیگه یه پارچه آقا شده قربونش بره مامانی اش.
تولدت مبارک عزیز دلم، عشقم، عمرم، زندگیم
امیدوارم همیشه سلامت باشی و بندهی خوب خدا
روز جمعه دوم بهمن ماه (دو روز قبل از تولد اصلی پسرمون) یه جشن مختصر گرفتیم.
به گل پسرمون میگیم چند سالته میگه: دو سال و 8 ماه بعد توضیح میده که شمع سه رو فوت کرده پس سه سالش شده
**هدایای تولد**
مامان فهیمه و بابا محمود: کاپشن دایی امیر و زن دایی مونا و مانیا: قطار خاله سکینه و آقا یحیی با بهار، بردیا و یلدا: 40.000 تومن
مامان فاطمه و باباجون: بلوز شلوار عمه معصوم و عمو سید محمد و سید علی: عروسک جناب خان و یه عروسک خرسی عموعلی و زن عمو پانتهآ و رهام: تبلت تام سخنگو
بابا عباس و مامان زینب: راکد تنیس روی میز (که پسرم عاشق بازیشه) و ابا (لباس روحانی) به قول خودش : من وقتی بزرگ شدم دختر نمیشم چادر سرم کنم، پسر میشم مثل آقا خامنه ای میشم ابا میپوشم کلاه (امامه) میذارم و شال (چفیه) میندازم و نماز می خونم
دایی رضا و زن دایی مینا ، عمه معصوم و سید علی، زن عمو میترا و متین، عمه زیبا و شاهین و امین، عمه شادی، نرگس جون و یاسمن و نفس جون هم تلفنی تبریک گفتند.
اینم عکس پسرمون و مهمونهاش:
امسال تولد پسرمون به چند قسمت تقسیم شد:
اوایل دیماه که مشهد بودیم و منزل دایی رضا و زن دایی مینا به خاطر اینکه برای تولد پسری نمی توانستند بیایند تهران یه کیک تولد کوچیک گرفتیم.
اواخر دیماه که عمه معصوم و سید علی اومدند هشتگرد برای اونها هم یه کیک کوچیک گرفتیم و تولد بازی کردیم که از اون فقط فیلم داریم و عکسی نداریم
چهار روز بعد تولدش هم خاله سکینه و خانواده اش اومده بودند که اینم عکسش.
عمه زیبا،عمو پرویز، شاهین و امین و عمه شادی هم روز 16 بهمن آمدند.
خانواده عمه زیبا یه فرش اتاق خواب باب اسفنجی و عمه شادی هم یه تی شرت برای پسری هدیه آوردند. دستشون درد نکنه.
میگه : روی کیکم نوشته محمد مهدی جان تولدت مبارک
20بهمن ماه هم در مهدکوک برای متولدین بهمن و اسفند جشن تولد گرفتند.
اینم با خرسی که عمه معصوم هدیه دادند