محمد مهدیمحمد مهدی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

هدیه آسمونی

محمدمهدی و مهدی یار هدایای آسمونی ما

نگرانی

1391/5/10 10:53
نویسنده : مامانی
169 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامانی

نمی دونم چرا نگرانی من برای سلامتی شما تمومی نداره
یکشنبه این هفته (8/5/91) رفته بودم بیمارستان میلاد برای مراقبت ماه چهارم شما، دکتر به محض اینکه نتیجه آزمایش خونی رو که قبلا داده بودم رو دید، توی پرونده ام نوشت هشدار علائم خطر. بعدش هم یکسری آزمایش خون و سونو دیگه داد که تا آخر این ماه  باید انجام بدم و نتیجه اش رو سریع به دکتر نشون بدم. عزیزم این موضوع منو خیلی نگران کرده خیلی زیاد انقدر توی این دو روز گذشته گریه کردم و از خدا سلامتی ات رو خواستم. عزیزم امیدوارم اشتباه شده باشه چون من نمیخوام تورو از دست بدم. برام دعا کن مامانی. میدونم خیلی کم طاقتم ولی تو یه فرشته‌ی کوچولویی هستی که خدا خیلی دوست داره. برای مامانی دعا کن. من و بابایی هم برای شما دعا می کنیم. بابایی خیلی منطقی با این موضوع برخورد می کنه ولی من دارم دیوونه میشم. مدام الکی حواس خودم رو پرت می کنم که بهت فکر نکنم ولی نمیشه عزیزم تو توی وجودمی، مگه میشه آدم به موجود زنده ای که درونشه فکر نکنه. نه ... محاله.
من بیچاره باید تا دو هفته دیگه صبر کنم تا دوباره آزمایش بدم البته این بار نوع آزمایشات فرق می کنه .

دیشب خوابت رو دیدم عزیزم. خواب دیدم شما یه پسر کوچولوی نازی هستی که داشتم بهت شیر می دادم. انقدر قشنگ با اون چشمات منو نگاه می کردی که الان که دوباره دارم بهش فکر می کنم دلم میریزه. عزیزم، خیلی دوستت دارم و امیدوارم لیاقت اینو داشته باشم تا تو رو صحیح و سلامت به دنیا بیارم و بغلت کنم
به امید اون روز

راستی دیشب با مامان فاطمه صحبت می کردم، گفتن که تا معلوم شدن جنسیت شما و نامگذاری رسمی ات شما رو محمد صدا می کنن. قشنگه نه؟ دوسش داری؟ موافقی منو بابایی هم فعلا با همین نام صدات کنیم؟
ایکاش می شد که من بفهمم الان اوضاعت چطوریه؟

مامانیه قشنگم، می سپارمت به همون خدایی که تو رو به ما هدیه داد...
فکر نکنم تا جواب آزمایش بتونم برات چیزی بنویسم
سلامت باشی عزیزم
بووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)