محمد مهدیمحمد مهدی، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 26 روز سن داره

هدیه آسمونی

محمدمهدی و مهدی یار هدایای آسمونی ما

خبرهای خوب

1391/6/26 9:26
نویسنده : مامانی
171 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیز دل مامانی
بازم اومدم ولی بعد از یک ماه و نیم
خبرهای خوبی دارم... عزیزم،


اول از همه اینکه شکر خدا نگرانی های ما و شک دکترها نسبت به سلامت شما برطرف شد .
مامانی؛ توی این مدت دوباره یک آزمایش خون دیگه دادم که اون هم احتمال خطر و از دفعه قبل بیشتر نشون داد. دکترها یک آزمایش نهایی رو پیشنهاد دادن و اون روش آمنیوسنتز بود. آزمایشی که من حسابی ازش وحشت داشتم. میدونی مامانی توی این آزمایش از مایع اطراف شما نمونه برداری کردن و اون رو برای انجام آزمایشات کروموزومی فرستادن. می دونم که توی این مدت احساس کردی ولی وقتی انشاءالله دنیا بیای یادت نمی مونه که چی به ما گذشت...
برای این آزمایش رفتیم مرکز پزشکی نسل امید. اونجا یه سوزن بزرگ رو وارد شکم مامانی کردن و با یک سرنگ بخشی از آب اطراف شما رو کشیدن... خیلی وحشتناک بود خیلی زیاد... سه روز استراحت مطلق خونه مامان فهیمه داشتم و خیلی مامانم اذیت شد میدونم ولی به روم نیاورد.جای سوزنش تا دو هفته روی بدنم بود. تازه کلی امضا هم از بابایی گرفتن که اگر خدایی نکرده مشکلی پیش بیاد با رضایت خودتون بوده. بگذریم... سخت بود و لی شکر خدا بخیر گذشت.

و اما خبر دوم...
توی این مدت دکتر یه سونوگرافی هم برای سلامت ظاهری شما داد. زمان انجام این سونو از اضطراب من کلاً قراری که با بابایی داشتیم (اینکه به دکتر بگیم در مورد جنسیت شما چیزی بهمون نگه)یادم رفت و دکتر اولین چیزی که گفت این بود که شما یه دختر کوچولوی نازی عزیزمقلب
یعنی دیگه شمارو دودو صدا نمی کنیم. اسم شما فاطمه زهرا خانمه گلم. این اسم بهت مبارک باشه خانمی. امیدوارم به حق صاحب این اسم حافظ این اسم باشی.
این دیگه آخر لطف خداونده که آرزوی بابایی برآورده شد.

البته نا گفته نمونه که بعضی از سونو ها اشتباه از آب درمیاد ولی امید بابایی به اینکه شما دختر کوچولوی نازش باشی.
راستی مامان فاطمه هم یه لباس قشنگ برات خریده که خیلی نازه عزیزم. بابایی مدام شمارو توی اون لباس تصور می کنه.

ممنونم که دنیامو قشنگتر کردیچشمک


 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)